همنشین تو از تو به باید تا تو را عقل و دین بیفزاید
زندگی مجموعه ای از آشنایی ها ، رابطه ها و رفاقت هاست .زندگی پیمودن راهی تا سرمنزل کمال و سعادت است . از این رو در زندگی نیاز به همراه وجود دارد .نقش همراه و همنشین نیز در انسان رفتار و کردار او روشن است . پس باید اطرافیان را خوب نگریست و دوستان و معاشران را از بهترین ها برگزید.چون نشست و برخاست و رفت و آمد با نیکان و بدان ، صالحان و فاسدان هرکدام تأثیر خود را بر ما می گذارد . تأثیری که دامنه آن تا قیامت هم کشیده می شود .قرآن از حسرت انسانهایی یاد می کند که راه خود را از پیامبران جدا کردند و دوستی با رسول خدا را کنار گذاشتند و با بدان رفاقت کردند :«یا لیتنی اتَخَذتُ مَعَ الرّسولِ سَبیلاً یا لَیتَنی لَم أتَّخِذ فُلاناً خَلیلاً »اى کاش با رسول (خدا) راهى برگزیده بودم! اى واى بر من، کاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نکرده بودم!فرقان 28،27
انتخاب دوست شایسته و همدم پاک، گامی در جلوگیری از هرزگی و بیهودگی هاست . کسی که به سعادت خویش دل بسته است دل به دوستان هرجایی نمی بندد و می کوشد تا بین «دوست»و«دوست نما» تفاوت قایل شود . توصیه قرآن کریم این است:«کُونوا مَعَ الصّادقین» و الگوی شایسته را پیامبر (ص) و حضرت ابراهیم (ع) معرفی می کند .همچنین از حضرت اسماعیل با این صفت یاد می کند که :«کانَ صادِقَ الوَعد» به وعده اش صادقانه وفا می کرد .مریم 54
امام صادق (ع) می فرمایند:«از سه طائفه مردم کنارهگیرى کن و هرگز طرح دوستى و رفاقتباآنان مریز خائن، ستمکار و سخن چین. زیرا کسى که براى تو بهدیگرى خیانت کند، روزى نیز به تو خیانتخواهد کرد و کسى کهبراى تو به دیگران ظلم و تجاوز کند، به تو نیز ظلم خواهد کرد وکسى که از دیگران نزد تو سخن چینى کند، علیه تو نیز نزد دیگرانسخن چینی خواهد نمود.»
اینها هرکدام نمونه عینی پاکی ها است و دوستی با صالحان و نیکان که توصیه خداست ، انسان را به طهارت و تقوا می کشد .آرزوی اهل ایمان، دعای متعالی و خواسته قلبی آنان این است که چه در دنیا و چه در آخرت با ابرار باشند و حتی با نیکان بمیرند و محشور شوند .
لحظات زندگی ات را با کسی بگذران که نه الزاماْ هم درد تو،بلکه هم شأن تو باشد.برای شناختن شأن افراد به تنها چیزی که نیاز داری زمان است.پس هرگز از پیوندی جدید و در پی آن جدایی و تنهایی نترس. برای یافتن نیاز به گشتن است! اما بیم داشته باش از اینکه در تشخیص شأن افراد دچار اشتباه شوی و زندگیت را با آنها در یک کاسه بریزی.
تو اول بگو با کیان زیستی پس آن گه بگویم که تو کیستی
برداشتی آزاد از کتاب سلوک قرآنی
در سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی قرار گرفته ایم ، یکی از دوستان از من سوال کرد که آیا شعاری که مقام معظم رهبری برای این سال انتخاب کرده اند ، مبنا و اساس قرآنی و روایی دارد؟
بر این اساس ما هم سعی می کنیم در چند پست به بررسی مبانی و اهداف وحدت از دیدگاه قرآن و احادیث پیامبر اعظم (صلی و علیه و آله و سلم) بپردازیم .
در قرآن آیات متعددی بر لزوم وحدت مسلمانان آمده است و مسلمین را به اتحاد و یکپارچگی دعوت نموده است . ما در این پست به برخى از مبانى وحدت اشاره می کنیم :
1 . ایمان و توجه به خدا: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُوا وَاذْکُرُوا نِعْمَت َ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنتُمْ أَعْدَآءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَ نًا;(آل عمران ،103) و همگى به ریسمان خدا (قرآن ، اسلام و هر گونه وسیله ارتباط دیگر) چنگ زنید و پراکنده نشوید ، و نعمت (بزرگ ) خدا را بر خود به یاد آورید که چگونه دشمن یک دیگر بودید و او در میان دل هاى شما الفت ایجاد کرد ، و به برکت نعمت او برادر شدید»; « . . .هُوَ الَّذِى أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِین * وَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنفَقْت َ مَا فِى الأَْرْضِ جَمِیعًا مَّآ أَلَّفْت َ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَـکِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ;(انفال ،62ـ63) . . .او همان کسى است که تو را با یارى خود و مؤمنان تقویت کرد . و در میان دل هاى آن ها الفت ایجاد نمود ، اگر تمام آن چه روى زمین است صرف مى کردى که در میان دل هاى آن ها الفت بیافکنى نمى توانستى ولى خداوند در میان آن ها الفت ایجاد کرد او توانا و حکیم است .»
روشن است این تألیف قلوب و نزدیک شدن اهل ایمان و اتحاد بین آن ها ، به خاطر ایمان ، توجه به خدا و ارتباط مکتبى امکان پذیر است ; وگرنه همین انسان ها تا قبل از بعثت ، دشمن خون خوار هم بودند و بر اثر دورى از یکدیگر وجود کینه و دشمنى درگیرى هاى طولانى داشتند و خون هم را مى ریختند .
2 . فضائل انسانى :
دیگراز مبانى وحدت رعایت ارزش هاى انسانى است . به تعبیر دیگر عامل دیگرى که عملا وحدت بین مؤمنان ، مسلمانان ، مذاهب و حتى اجتماعات انسانى در سطح بین الملل را مى تواند محقق کند ، عمل به ارزش ها و فضائل انسانى است . اگر در همه جا عدالت ، تقوا ، محبت ، تعاون ، ایثار ، حرمت ، همدلى و . . . حکم فرما باشد ، اختلاف ، نزاع ودرگیرى یا به کلى نیست و یا بسیار اندک است . و اگر ظلم ، تجاوز به حریم و حرمت دیگران ، بى عدالتى ، بى تقوایى ، غارت یک دیگر ، و . . . حاکم باشد ، یقیناً درگیرى ، اختلاف و . . . نیز به مراتب هست . لذا ، خداوند متعال مى فرماید: «یَسْـَلُونَکَ عَنِ الأَْنفَالِ قُلِ الأَْنفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَات َ بَیْنِکُم ;(انفال ،1)از تو درباره انفال مى پرسند ، بگو: انفال مخصوص خدا و پیامبر است ، پس از (مخالفت فرمان ) خدا بپرهیزید و میان برادرانى را که با هم ستیزه دارند آشتى دهید و خدا و پیامبرش را اطاعت کنید اگر ایمان دارید .
در این آیه شریفه بعد از امر به تقوا ، ]که یکى از صفات انسانى است[ امر به اصلاح و حل اختلاف شده است ; معلوم مى شود تا فضائل انسانى نباشد امر به صلاح و یکانگى و وحدت معنا ندارد .
دعاى اهل ایمان این است که : «وَ لاَ تَجْعَلْ فِى قُلُوبِنَا غِلاًّ لِّلَّذِینَ ءَامَنُوا رَبَّنَآ إِنَّکَ رَءُوفٌ رَّحِیمٌ;(حشر ،10) و در دل هایمان حسد و کینه اى نسبت به مؤمنان قرار مده ، پروردگارا ! تو مهربان و رحیمى » . «نحل » به صفات مخفى و زشت اخلاقى گفته مى شود . مؤمن از خداوند مى خواهد هر گونه زشتى را از او دور کند . این جمله با توجه به تعبیر «اخوان » (برادران ) حاکى از این است که بر کل جامعه اسلامى روح محبت ، صفا و برادرى باید حاکم باشد تا اتحاد و یگانگى ایجاد شود .
و . . .
ان شاء الله در پست بعدی اهداف وحدت و همچنین شیوه هایى که وحدت را عملا محقق مى سازند را بررسی می کنیم
در ادامه بحث ارتداد به این سوال پاسخ می دهیم که اگر شخصی مرتد شود در چه صورتی وی را اعدام می کنند؟
همان طور که در پست های گذشته اشاره شد حکم به اعدام شخص مرتد به علت عمل مجرمانه اوست که آن هم با شرایطی تحقق می یابد و شایان ذکر است حکم به ارتداد کسى به همین سادگى نیست; بلکه باید ارتدادش در دادگاه اسلامى به ثبوت برسد و هنگامى که حکومت اسلامى نیست ارتداد وى پیش مجتهد جامع الشرایط ثابت مى شود و او حکم به ارتداد مى دهد.
اجراى حکم قتل نیز در حکومت اسلامى به عهده حاکم شرع است و در غیر این صورت چنانچه مرجع تقلید اجازه عمومى به کشتن فردى داد؛مانند سلمان رشدىبر هر مسلمانى واجب کفایى است به آن اقدام کند.
اسلام میان مرتد فطرى (کسى که از پدر و مادر مسلمان متولد شده و پس از قبول اسلام از اسلام برگشته است) و مرتد ملّى (کسى که پدر و مادر او به هنگام انعقاد نطفه اش مسلمان نبوده اند و او بعداً اسلام را پذیرفته، سپس از آن برگشته) و همچنین بین مرد مرتد و زن مرتد فرق گذاشته است.
مرتد فطرى باشد، با شرایط ذیل اعدام می شود :
1.اگر مرتد ، مرد باشد و قبل از اثباتِ حکم ، در محکمه توبه کند ، حاکم شرع مى تواند او را ببخشد و اگر بعد از احراز ارتداد و اثبات حکم ، توبه واقعى کند (نه ظاهرى ) اگرچه در واقع ، در پیشگاه خداوند پذیرفته مى شود ، لیکن در محکمه اسلامى محکوم به اعدام است و اگر توبه او ظاهرى و به خاطر ترس از مرگ باشد ، در نزد خداوند قبول نمى شود ; یعنى عذاب اخروى نیز دارد .
2 . اگر زن مرتد باشد ، اول او را توبه مى دهند (بعد از احراز ارتداد در محکمه ) ; اگر توبه کرد ، اعدام نمى شود و اگر توبه نکرد ، او نیز اعدام مى گردد .
شرایط تحقق ارتداد (علاوه بر شرایط عمومى ، مانند : بلوغ ، عقل ، اختیار و.. .) آن است که یکى از اصول سه گانه دین ، یعنى : توحید و نبوت و معاد و نیز یکى از ضروریات مسلم اسلام که همه مذاهب شیعه و سنى و.. . آن را از مسلمات دین مى دانند ، مثل : نماز و روزه و حج و.. . را انکار کند و در این کار جدى و مصر باشد(البته برخی از فقها معتقدند که در صورتی انکار بدیهی اسلام باعث خروج از دین می شود که انکار بدیهی به انکار خداوند منتهی شود.)
ولى اگر مرتد ملّى باشد، در صورت عدم بازگشت به اسلام(توبه) کشته مى شود، ولى اگر توبه کرد کشته نمى شود.
همچنین برخى از محققان از فقها نیز فرموده اند: فردى که بر اثر تماس و ارتباط با گروه باطل، شبهاتى در دل او پیدا شده کم کم صورت انکار به خود گرفته و باعث شده تا برخى از احکام ضرورى دین را انکار کند، ولى به گونه اى است که اگر شبهه او زایل شود، فوراً به آغوش حق باز مى گردد، این طور فردى نیز کشته نمى شود.