در سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی قرار گرفته ایم ، یکی از دوستان از من سوال کرد که آیا شعاری که مقام معظم رهبری برای این سال انتخاب کرده اند ، مبنا و اساس قرآنی و روایی دارد؟
بر این اساس ما هم سعی می کنیم در چند پست به بررسی مبانی و اهداف وحدت از دیدگاه قرآن و احادیث پیامبر اعظم (صلی و علیه و آله و سلم) بپردازیم .
در قرآن آیات متعددی بر لزوم وحدت مسلمانان آمده است و مسلمین را به اتحاد و یکپارچگی دعوت نموده است . ما در این پست به برخى از مبانى وحدت اشاره می کنیم :
1 . ایمان و توجه به خدا: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُوا وَاذْکُرُوا نِعْمَت َ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنتُمْ أَعْدَآءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَ نًا;(آل عمران ،103) و همگى به ریسمان خدا (قرآن ، اسلام و هر گونه وسیله ارتباط دیگر) چنگ زنید و پراکنده نشوید ، و نعمت (بزرگ ) خدا را بر خود به یاد آورید که چگونه دشمن یک دیگر بودید و او در میان دل هاى شما الفت ایجاد کرد ، و به برکت نعمت او برادر شدید»; « . . .هُوَ الَّذِى أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِین * وَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنفَقْت َ مَا فِى الأَْرْضِ جَمِیعًا مَّآ أَلَّفْت َ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَـکِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ;(انفال ،62ـ63) . . .او همان کسى است که تو را با یارى خود و مؤمنان تقویت کرد . و در میان دل هاى آن ها الفت ایجاد نمود ، اگر تمام آن چه روى زمین است صرف مى کردى که در میان دل هاى آن ها الفت بیافکنى نمى توانستى ولى خداوند در میان آن ها الفت ایجاد کرد او توانا و حکیم است .»
روشن است این تألیف قلوب و نزدیک شدن اهل ایمان و اتحاد بین آن ها ، به خاطر ایمان ، توجه به خدا و ارتباط مکتبى امکان پذیر است ; وگرنه همین انسان ها تا قبل از بعثت ، دشمن خون خوار هم بودند و بر اثر دورى از یکدیگر وجود کینه و دشمنى درگیرى هاى طولانى داشتند و خون هم را مى ریختند .
2 . فضائل انسانى :
دیگراز مبانى وحدت رعایت ارزش هاى انسانى است . به تعبیر دیگر عامل دیگرى که عملا وحدت بین مؤمنان ، مسلمانان ، مذاهب و حتى اجتماعات انسانى در سطح بین الملل را مى تواند محقق کند ، عمل به ارزش ها و فضائل انسانى است . اگر در همه جا عدالت ، تقوا ، محبت ، تعاون ، ایثار ، حرمت ، همدلى و . . . حکم فرما باشد ، اختلاف ، نزاع ودرگیرى یا به کلى نیست و یا بسیار اندک است . و اگر ظلم ، تجاوز به حریم و حرمت دیگران ، بى عدالتى ، بى تقوایى ، غارت یک دیگر ، و . . . حاکم باشد ، یقیناً درگیرى ، اختلاف و . . . نیز به مراتب هست . لذا ، خداوند متعال مى فرماید: «یَسْـَلُونَکَ عَنِ الأَْنفَالِ قُلِ الأَْنفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَات َ بَیْنِکُم ;(انفال ،1)از تو درباره انفال مى پرسند ، بگو: انفال مخصوص خدا و پیامبر است ، پس از (مخالفت فرمان ) خدا بپرهیزید و میان برادرانى را که با هم ستیزه دارند آشتى دهید و خدا و پیامبرش را اطاعت کنید اگر ایمان دارید .
در این آیه شریفه بعد از امر به تقوا ، ]که یکى از صفات انسانى است[ امر به اصلاح و حل اختلاف شده است ; معلوم مى شود تا فضائل انسانى نباشد امر به صلاح و یکانگى و وحدت معنا ندارد .
دعاى اهل ایمان این است که : «وَ لاَ تَجْعَلْ فِى قُلُوبِنَا غِلاًّ لِّلَّذِینَ ءَامَنُوا رَبَّنَآ إِنَّکَ رَءُوفٌ رَّحِیمٌ;(حشر ،10) و در دل هایمان حسد و کینه اى نسبت به مؤمنان قرار مده ، پروردگارا ! تو مهربان و رحیمى » . «نحل » به صفات مخفى و زشت اخلاقى گفته مى شود . مؤمن از خداوند مى خواهد هر گونه زشتى را از او دور کند . این جمله با توجه به تعبیر «اخوان » (برادران ) حاکى از این است که بر کل جامعه اسلامى روح محبت ، صفا و برادرى باید حاکم باشد تا اتحاد و یگانگى ایجاد شود .
و . . .
ان شاء الله در پست بعدی اهداف وحدت و همچنین شیوه هایى که وحدت را عملا محقق مى سازند را بررسی می کنیم
در ادامه بحث ارتداد به این سوال پاسخ می دهیم که اگر شخصی مرتد شود در چه صورتی وی را اعدام می کنند؟
همان طور که در پست های گذشته اشاره شد حکم به اعدام شخص مرتد به علت عمل مجرمانه اوست که آن هم با شرایطی تحقق می یابد و شایان ذکر است حکم به ارتداد کسى به همین سادگى نیست; بلکه باید ارتدادش در دادگاه اسلامى به ثبوت برسد و هنگامى که حکومت اسلامى نیست ارتداد وى پیش مجتهد جامع الشرایط ثابت مى شود و او حکم به ارتداد مى دهد.
اجراى حکم قتل نیز در حکومت اسلامى به عهده حاکم شرع است و در غیر این صورت چنانچه مرجع تقلید اجازه عمومى به کشتن فردى داد؛مانند سلمان رشدىبر هر مسلمانى واجب کفایى است به آن اقدام کند.
اسلام میان مرتد فطرى (کسى که از پدر و مادر مسلمان متولد شده و پس از قبول اسلام از اسلام برگشته است) و مرتد ملّى (کسى که پدر و مادر او به هنگام انعقاد نطفه اش مسلمان نبوده اند و او بعداً اسلام را پذیرفته، سپس از آن برگشته) و همچنین بین مرد مرتد و زن مرتد فرق گذاشته است.
مرتد فطرى باشد، با شرایط ذیل اعدام می شود :
1.اگر مرتد ، مرد باشد و قبل از اثباتِ حکم ، در محکمه توبه کند ، حاکم شرع مى تواند او را ببخشد و اگر بعد از احراز ارتداد و اثبات حکم ، توبه واقعى کند (نه ظاهرى ) اگرچه در واقع ، در پیشگاه خداوند پذیرفته مى شود ، لیکن در محکمه اسلامى محکوم به اعدام است و اگر توبه او ظاهرى و به خاطر ترس از مرگ باشد ، در نزد خداوند قبول نمى شود ; یعنى عذاب اخروى نیز دارد .
2 . اگر زن مرتد باشد ، اول او را توبه مى دهند (بعد از احراز ارتداد در محکمه ) ; اگر توبه کرد ، اعدام نمى شود و اگر توبه نکرد ، او نیز اعدام مى گردد .
شرایط تحقق ارتداد (علاوه بر شرایط عمومى ، مانند : بلوغ ، عقل ، اختیار و.. .) آن است که یکى از اصول سه گانه دین ، یعنى : توحید و نبوت و معاد و نیز یکى از ضروریات مسلم اسلام که همه مذاهب شیعه و سنى و.. . آن را از مسلمات دین مى دانند ، مثل : نماز و روزه و حج و.. . را انکار کند و در این کار جدى و مصر باشد(البته برخی از فقها معتقدند که در صورتی انکار بدیهی اسلام باعث خروج از دین می شود که انکار بدیهی به انکار خداوند منتهی شود.)
ولى اگر مرتد ملّى باشد، در صورت عدم بازگشت به اسلام(توبه) کشته مى شود، ولى اگر توبه کرد کشته نمى شود.
همچنین برخى از محققان از فقها نیز فرموده اند: فردى که بر اثر تماس و ارتباط با گروه باطل، شبهاتى در دل او پیدا شده کم کم صورت انکار به خود گرفته و باعث شده تا برخى از احکام ضرورى دین را انکار کند، ولى به گونه اى است که اگر شبهه او زایل شود، فوراً به آغوش حق باز مى گردد، این طور فردى نیز کشته نمى شود.
با سلام به همه دوستان عزیز
در ابتدا از بابت اینکه چند روزی نتوانستم خدمتتان باشم معذرت می خواهم
در ادامه بحث ارتداد در این پست قسمت دوم نقد پیام دوستمان شایا را آورد ه ام و امیدوارم مورد قبول واقع گردد.
توجه: متن های داخل گیومه با رنگ سیاه از جناب تجلی می باشند
6.« یک مسئله بشری هست »
این یک مسئله بشری نیست بلکه یک حکم الهی و شرعی است
7.« در گذشته ارتداد برگشت عملی بوده به انحراف کشیده شده»
الان هم همینطور می باشد و همان طور که متذکر شدیم ارتداد ربطی به اعتقاد ندارد و در ضمن در این باره در اسلام هیچ گونه انحرافی هم صورت نگرفته است.
8.« حتی با اظهار عقیده هم به این حکم محکوم می شویم»
اولاً: این حرف دروغ و تهمت و غیر مستند می باشد
ثانیاً : در اسلام افراد در ابراز عقیده شان از طریق گفتار و نوشتار آزادند .اسلام نه تنها آزادی بیان را پذیرفته بلکه خود از مدافعان و مروّجان آن است . «وَ الَّذِینَ اجْتَنَبُواْ الطَّـغُوتَ أَن یَعْبُدُوهَا وَ أَنَابُواْ إِلَی اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَی فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَـئِکَ الَّذِینَ هَدَیـهُمُ اللَّهُ وَ أُوْلَـئِکَ هُمْ أُوْلُواْ الاَْلْبَـبِ» (زمر ، 17و18)
امام صادق(علیه السلام) به اسماعیل بصری می فرماید: «تقعدون فی المکان فتحدّثون ماشئتم و تتبّرون ممن شئتم و تولّون من شئتم ؟ قلت : نعم ، قال : و هل العیش الاّ هکذا ; آیا می توانید آزادانه در یک مکان اجتماع کنید و درباره هر موضوعی که می خواهید بی پروا بحث نمایید و از هر کس که بخواهید تبرّی جویید و به هر کس که بخواهید اظهار دوستی کنید؟ اسماعیل گفت : آری ، امام فرمود: زندگی همین است .»
البته آزادی بیان مطلق نیست و از دیدگاه امام خمینی(رحمه الله) سه حد و مرز دارد: 1ـ مخالف اسلام نباشد ؛ 2ـ مخالف عفت عمومی نباشد ؛3ـ مخالف مصالح کشور نباشد .
9. «مثل نمونه فردی به نام ...
که با بیان نظراتش به حکم مرگ محکوم میشود
یا ... با بیان مبحث اجتماعیات قرامن محکوم به مرگ میشود»
باید متذکر شوم که در مباحث علمی با مصادیق کاری نیست ؛علاوه بر آن افرادی که نام بردید اولاً: حکم ارتداد در ارتباط با اینها صادر نشده است ثانیاً: شما بهتر است که سخنرانی آقایان را که در تمسخر اسلام و اهل بیت (علیهم السلام) پخش شد را ملاحضه کنید و ببیند که سخنانشان در حد اظهار عقیده بوده است یا بالاتر از آن.
10. « این روزها کمی تیغ تیز برخورد ها تند تر از پیش است»
اولاً: این حرف مستند نیست و فقط در حد یک ادعا بیش نیست
ثانیاً: بر فرض صحت هم برخورد گروه معدودی از افراد ربطی به اسلام و منابع فقهی ما ندارد.
11. « که مسئله ارتداد یک مسئله بشری و در گذشته با اجرای عملی و امروز حتی با ابراز عقاید مواجه هست»
جواب داده شده بخش 6،7،8،9،10
12. « بشریت امروز در مقابل این مسئله جواب درستی می خواهند و راضی به انجام این حرکت با ادله تاریخی نیستند
و این مختص اسلام نیست»
امر به حکم ارتداد یک امر عقلانی است و در همه عالم و در بین همه جوامع بشری وجود دارد و همه می گویند که اگر کسی در جامعه زندگی می کند و قوانین شما را زیر پا می گذارد با وی برخورد کنید.
و جواب درستی که بشریت می خواهد این است که همه عقلا با این امر موافقند . حکم به برخورد با مرتد به خاطر ادله تاریخی نمی باشد بلکه یک برهان عقلی است . کجای عالم شما شخص عاقلی را پیدا می کنید که در جامعه اش مقدسات و ارزش هایش و حتی ملیتش را زیر سوال ببرند و آنها را مسخره کنند و او عکس العملی نشان ندهد ،اگر چنین عاقلی هست ،لطف کنید مثالی بزنید و حکم به برخورد با مرتد هم همین است و لا غیر
13. « و بشریت امروز در جلوی این مجازات ایستاده است »
منظور از بشریت امروز کیست؟ اگر منظور مسلمانان هستند که اتفاقاً خلاف نظر شما ثابت است و اگر غیر مسلمان ،نظرتان است که این حکم مربوط به آنها نیست.
14. «و میگوید باید مفهوم ازادی در دین جریان داشته باشد»
مجازات مجرم هیچ منافاتی با آزادی در دین ندارد که این هم از مطالب پیشین معلوم است
15. « و با بازی با کلمات نمیشود جواب مردم مخالف را داد»
بازی با کلمات بیشتر در مطالب شما جلوه گری می کند ،چراکه بحث ارتداد به خوبی روشن است .