در بخش سومسیره پیامبر اعظم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم)به چهار مورددیگر اشاره میکنیم
نرمى در عین صلابت
در مسائل فردى و شخصى و آنچه مربوط به شخص خودش بود نرم و ملایم و باگذشت بود، گذشتهاى بزرگ و تاریخىاش یکى از علل پیشرفتش بود، اما در مسائل اصولى و عمومى، آنجا که حریم قانون بود، سختى و صلابت نشان مىداد و دیگر جاى گذشت نمىدانست.پس از فتح مکه و پیروزى بر قریش، تمام بدیهایى که قریش در طول بیستسال نسبت به خود او مرتکب شده بود نادیده گرفت و همه را یکجا بخشید، توبه قاتل عموى محبوبش حمزه را پذیرفت، اما در همان فتح مکه، زنى از بنى مخزوم مرتکب سرقتشده بود و جرمش محرز گردید، خاندان آن زن که از اشراف قریش بودند و اجراى حد سرقت را توهینى به خود تلقى مىکردند سخت به تکاپو افتادند که رسول خدا از اجراى حد صرف نظر کند، بعضى از محترمین صحابه را به شفاعت برانگیختند، ولى رنگ رسول خدا از خشم بر افروخته شد و گفت: چه جاى شفاعت است؟!مگر قانون خدا را مىتوان به خاطر افراد تعطیل کرد؟هنگام عصر آن روز در میان جمع سخنرانى کرد و گفت: «اقوام و ملل پیشین از آن جهتسقوط کردند و منقرض شدند که در اجراى قانون خدا تبعیض مىکردند، هرگاه یکى از اقویا و زبردستان مرتکب جرم مىشد معاف مىشد و اگر ضعیف و زیردستى مرتکب مىشد مجازات مىگشت.سوگند به خدایى که جانم در دست اوست، در اجراى «عدل» درباره هیچ کس سستى نمىکنم هر چند از نزدیکترین خویشاوندان خودم باشد.»
عبادت
پارهاى از شب، گاهى نصف، گاهى ثلث و گاهى دو ثلثشب را به عبادت مىپرداخت.با اینکه تمام روزش خصوصا در اوقات توقف در مدینه در تلاش بود، از وقت عبادتش نمىکاست.او آرامش کامل خویش را در عبادت و راز و نیاز با حق مىیافت. عبادتش به منظور طمع بهشت و یا ترس از جهنم نبود، عاشقانه و سپاسگزارانه بود.روزى یکى از همسرانش گفت: تو دیگر چرا آنهمه عبادت مىکنى؟تو که آمرزیدهاى!جواب داد: آیا یک بنده سپاسگزار نباشم؟ بسیار روزه مىگرفت.علاوه بر ماه رمضان و قسمتى از شعبان، یک روز در میان روزه مىگرفت.دهه آخر ماه رمضان بسترش بکلى جمع مىشد و در مسجد معتکف مىگشت و یکسره به عبادت مىپرداخت، ولى به دیگران مىگفت: کافى است در هر ماه سه روز روزه بگیرید.مىگفت: به اندازه طاقت عبادت کنید، بیش از ظرفیتخود بر خود تحمیل نکنید که اثر معکوس دارد.با رهبانیت و انزوا و گوشه گیرى و ترک اهل و عیال مخالف بود.بعضى از اصحاب که چنین تصمیمى گرفته بودند مورد انکار و ملامت قرار گرفتند.مىفرمود: بدن شما، زن و فرزند شما و یاران شما همه حقوقى بر شما دارند و مىباید آنها را رعایت کنید.
در حال انفراد، عبادت را طول مىداد، گاهى در حال تهجد ساعتها سرگرم بود، اما در جماعت به اختصار مىکوشید، عایتحال اضعف مامومین را لازم مىشمرد و به آن توصیه مىکرد.
زهد و ساده زیستى
زهد و ساده زیستى از اصول زندگى او بود.ساده غذا مىخورد، ساده لباس مىپوشید و ساده حرکت مىکرد.زیرا اندازش غالبا حصیر بود.بر روى زمین مىنشست.با دستخود از بز شیر مىدوشید و بر مرکب بىزین و پالان سوار مىشد و از اینکه کسى در رکابش حرکت کند به شدت جلوگیرى مىکرد.قوت غالبش نان جوین و خرما بود.کفش و جامهاش را با دستخویش وصله مىکرد.در عین سادگى طرفدار فلسفه فقر نبود، مال و ثروت را به سود جامعه و براى صرف در راههاى مشروع لازم مىشمرد، مىگفت: نعم المال الصالح للرجل الصالح چه نیکوست ثروتى که از راه مشروع به دست آید براى آدمى که شایسته داشتن ثروت باشد و بداند چگونه صرف کند.
و هم مىفرمود: نعم العون على تقوى الله الغنى
مال و ثروت کمک خوبى است براى تقوا.
اراده و استقامت
اراده و استقامتش بىنظیر بود، از او به یارانش سرایت کرده بود.دوره بیست و سه ساله بعثتش یکسره درس اراده و استقامت است.او در تاریخ زندگیش مکرر در شرایطى قرار گرفت که امیدها از همه جا قطع مىشد ولى او یک لحظه تصور شکست را در مخیلهاش راه نداد، ایمان نیرومندش به موفقیتیک لحظه متزلزل نشد.
مجموعه آثار جلد دوم صفحه 251
استاد شهید مرتضى مطهرى