بسمه تعالي
سلام عليكم و رحمه الله
اين بحثي را كه شروعش كرديد خيلي بحث جالبيه و من تا به حال به اين موضوع زياد فكر كردم .
1- اولاً كه اديان در طول تاريخ و بر اساس توان بشر بر ايشان نازل شده است و شايد اين موضوع را با توانايي ذهني انسان مقايسه كنيم موضوع روشنتر ميشود . يك فرد در طفوليت توانايي ذهني محدودي دارد و هر چه كه بزرگتر مي شود توانايي هايش بيشتر ميگردد . فلذا خداوند متعال همه دين را يك جا نفرستاده و بلكه كم كم و به مرور زمان . همين كه براي تبيين اديان پيامبراني را هم برگزيده مزيد بر علت استكه بشر مثلاً 100 هزار سال پيش نمي توانسته دين اسلام را به اين صورت كه هست بهش عمل كند . حتي دين اسلام هم يكجا بر بشريت اعلام و ابلاغ نشده و در طول 23 سال و مرحله به مرحله احكام و دستوراتش تبيين شده است .
2- دين با مذهب فرق ميكند . دين دستور كلي براي نيل به سعادت را فرا روي انسان قرار ميدهد ولي مذهب راهكار براي سعادتمند شدن را ارائه ميدهد كه امروز به ايدئولوژي معروف است .
3- اينكه دين اسلام كامل ترين دين است ، در قرآن ذكر شده و چيز من درآوردي نيست (الدين عند الله الاسلام ) تحريفاتي هم كه در اديان ديگر بوجود آمده اظهر من الشمس است و كمي با مطالعه كتب ماقبل موضوع هويدا ميشود . انجيل را بخوانيد متوجه تناقضات آن با عقل و دانش ميشويم .
4- خوب الان بشريت بعد از تجربه اديان و مكاتب مختلف روي به معنويت و مخصوصاً اسلام آورده است . شما تازه مسلمانان كشورهاي اروپايي را ببينيد اكثراً تحصيلات دانشگاهي دارند ولي متاسفانه در كشورهاي اسلامي تحصيل كرده ها از دين دوري ميكنند كه علتش عدم تحقيق در دينمان هست . چطور ميشود آنها عاشق اسلام و مخصوصاً مذهب تشييع ميشوند و ما ها گريزان از آن ، اگر بگوئيم بعضي ها باعث شدند تا اسلام گريزي گسترش يابد شايد در مورد عوام درست باشد ولي در مورد تحصيل كرده ها و روشنفكران چه ؟ مگر اونها اهل تحقيق نيستند و مگر اونها هم چشم بسته اسلام را قبول كردند ؟ ما ها شناخت درستي از اسلام و ديگر اديان نداريم فلذا به سادگي دين خود را رها كرده و در اثر تبليغات مسموم غربيها به كيش و آئين آنها مي پيونديم . يك نويسنده مسيحي معروف ميگويد من نهج البلاغه را 25 بار با دقت خواندم و باز هم شوق مطالعه آن در من وجود دارد . حالا ما كه صاحب قرآن و نهج البلاغه ايم چند بار ، نه چند خطبه از آن را مطالعه كرده ايم . يادم چند سال پيش آمريكايي ها با كلي بوق و كرنا شعار سال بهداشت جهاني را ( پيشگيري بهتر از درمان است) اعلام كردند و اتفاقاً يكي از دوستان محقق بنده گفتند كه اين از كلمات قصار حضرت امير (ع)در نهج البلاغه هست . الان متن عربي آن و آدرسش در ذهنم نيست
5- و اما ارتداد به معني خروج از دين و رجوع به كفر است انهم با آگاهي كامل و در سلامت عقل و بدور از احساسات زود گذر و نه گرويدن به دين ديگر . مرتد كسي است كه از دين به كفر پناه ببرد (ارتداد در لغت ، به معناى بازگشتن است و در اصطلاح ، به معناى خروج فرد مسلمان از دين اسلام و برگشتن از ايمان به كفر است . اين اصطلاح ، در آياتى از قرآن به كار رفته است ; از جمله ، آيه 54 سوره مائده كه مى فرمايد : «يَـأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ مَنْ يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِى اللَّهُ بِقَوْم يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ... ; اى كسانى كه ايمان آورده ايد ، هر كس از شما از آيين خود باز گردد (به خدا زيانى نمى رساند) خداوند جمعيتى را مى آورد كه آن ها را دوست دارد و آنان (نيز) او را دوست دارند.. ) معني كافر هم كه مشخص است و كسي را كافر ميگويند كه خداوند را به عنوان آفريدگار هستي قبول نداشته باشد (در گفتار و رفتار) كساني هم كه اين حكم برايشان صادق هست در اقليت هستند .
6- در ثاني موضوع ارتداد فقط در اسلام نيست بلكه در همه اديان هست منتها علماي آن دينها تعصبي به دين خود ندارند چرا كه خودشان هم به ناقص بودن دينشان پي برده اند .
7- فكر ميكنيد همين گروهي كه بر آمريكا حكومت ميكند چگونه از مردم راي گرفتند ؟ چون مردم دنيا و مخصوصاً انديشمندان به معنويت روي آورده اند و گمشده خود را در آن يافته اند اين گروه (صهيونيسم مسيحي) از اين بستر استفاده كرده و به نام دين و معنويت و ملبس شدن به دينداري راي مردم آمريكا را جلب كردند .
8- دين اسلام كاملاً بر عقلانيت استوار است و خرد بشر را ارج مينهد و در جاي جاي احكام آن اثر عقل آدمي را در آن مي يابيم شاهدش همين اجتهاد است كه ما داريم و براي انطباق مسائل جديد الظهور با استناد به دين و با بهره گيري از عقل راهكار مي دهد .
پيشنهاد ميكنم از اسلام شناسان و علماي اسلامي براي پاسخ به شبهات موجود كه در ذهن دوستان است دعوت شود تا مسئله با دقت بيشتري بررسي شده و بر بحثها نظارت داشته باشندتا اين موضوع مهم ابتر نماند .
يا علي و در پناه علي