سلام
کمي بحث سنگينه و درکش سخته اما نسبت به سوال جواب خوبي دادين
اين سوالها هميشه براي من هم پيش مياد مثلا مراد از طواف کعبه گردش بر استان خداست
اما ايا تمام کساني که به گرد کعبه ميگردند اين را درک ميکنند که کعبه يک نماد است و اصل خداست؟
چگونه اين مسئله را درک کنيم که خدا در جا و مکان نمي گنجد در حالي که ميگوييم داريم طواف خانه خدا را انجام ميدهيم ؟ من به شدت با اين نظر مخالفم که ميگويند مکه رفتم اونجا به خدا نزديکتربودم خدا رو در چند قدمي خودمون حس مي کرديم
اگرعقيده داريم که خدا هميشه و هر جا هست پس اين گفته از کجا نشئت ميگيرد؟
من فکر ميکنم کساني که اين حرف رو ميزنن مرادشان همان کعبه است
مسجد هم خانه خداست با اين تفاوت که کعبه ندارد، محراب دارد پس اينجا هم ميتوان احساس قرب به خدا کرد
اگر امکان داره پيرامون سوالات من توضيح بيشتري بفرماييد تا رفع شک و شبه بشه
چون بار اول که رفتم مکه برام خيلي سوال برانگيز بود که چرا ما دور کعبه ميچرخيم در صورتي که ايمان داريم خدا در هرجا هست و در هيچ جا نيست شايد بگيد که عقل ناقص ما و ناتواني ما در درک اين معني باعث شده که خدا چنين خانه اي بنا کند يا بگيد دستور خداست که به ابراهيم (ع) وحي کرده اما علت اين امر را نمي فهمم يعني اينطوري بپرسم که :
چه اتفاقي صورت گرفت که خدا دستور ساخت خانه خود را ميدهد؟
مردم در چه رده اي از زمان بودند يا بهتر بپرسم مردم در چه شرايطي بودند که خدا اراده کرد خانه اي به نام خود بنا کند؟ و چنين پيغامي را به ابراهيم (ع) رساند ؟
ايا شرايط سخت مردم باعث اين امر شد؟
ايا نياز مردم به محل عبادت باعث اين امر شد؟
يا نه
ايا گستاخي مردم در بت پرستي باعث اين امر شد؟
پايه و اساس بناي خانه خدا و دستور ساختش توسط ابراهيم(ع) بر روي چه اساسي بود مهر خدا به مردم يا خشم خدا به مردم ؟
ضمن با حرف مريم خانم هم مخالفم كه گفته بعضي مسائل ديني رو نبايد سوال كرد ما ميپرسيم تا اعتقادمان بيشتر شود
من خودم به شخصه در مورد مسائل ديني سوال كردن و تحقيق كردن رو دوست دارم ودنبال ميكنم و لذت ميبرم
يا حق