در این پست به این سوال پاسخ می دهم که چه کسی سید است و ریشه سیادت چیست؟ و اشارهای به آیات و روایات دارم
ریشه سادات همان عظمت پیامبر(صلى الله علیه وآله)و على(علیه السلام)از نظر صفات و روحیات و اعمال است . آنان به خاطر شخصیت والایشان سید و بزرگ بودند و شعاع این شخصیت تا جد اعلاى پیامبر(ص)یعنى «هاشم» را شامل مى گردد و فرزندان او نیز از این رهگذر کسب افتخار مى کنند و احترام آنان به خاطر انتساب به پیامبر بر مسلمانان واجب است ; چرا که تنها چیزى که اجر زحمات نبى اکرم(ص)به شمار مى رود بنا به آیه «قُل لاَّ أَسْـَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِى الْقُرْبَى» (شورى ، 23) .
این محبت یکى از عقاید ما شیعیان است چنان که شیخ صدوق مى فرماید : دوستى ذریه پیامبر اعظم دوستى و محبت به خاندان عصمت و طهارت مى باشد . مادامى که بر راه پدران پاکشان باشند ، برگردن بندگان خداست تا روز قیامت و همین دوستى مزد رسالت پیامبر اکرم است .1
در این زمینه روایات فراوانى است که به برخى اشاره مى کنیم :
در روایتى حضرت امام محمد باقر مى فرمایند : «طاعت ولى امر در هر دوره و عصرى براى یک نفر از ماها است که او امام عصر و زمان خود مى باشد ; ولى محبت و دوستى نسبت به عموم سادات فرض و لازم شمرده شده است» . 2
همچنین در روایتى از پیامبر اکرم مى خوانیم : «عیادت فرزندان هاشم «سادات » جزء فرایض و وظایف است و زیارت آنان مستحب مى باشد» . 3
در روایت دیگر از پیامبر اکرم(ص)آمده است که مى فرمایند : «من چند نفر را در روز قیامت شفاعت مى کنم اگر چه گناهان زیادى داشته باشند ؛
1 . کسى که به کمک ذریه ام برخیزد .
2..کسى که به هنگام تنگ دستى ذریه ام از بخشش مالش دریغ نکند .
3 .کسى که ذریه ام را با قلب و زبان دوست داشته باشد . و .. . 4
علاوه بر احترام به سادات یکى دیگر از ویژگى هاى آنان تعلق نصف خمس به آن هاست ; چنان که قرآن کریم مى فرماید : «وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَىْء فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِى الْقُرْبَى» (انفال ، 41)
یکى دیگر از ویژگى هاى آنان حرام بودن صدقه و زکات براى آنان است ; چنان که حضرت امام صادق مى فرمایند : «خداوند هنگامى که زکات را بر ما حرام کرد خمس را براى ما قرار داد ; بنابراین زکات بر ما حرام است و خمس حلال» . 5
1 . بحارالانوار ، ج 10 ، ص 393 ، چاپ تهران
2 . اصول کافى ، کلینى ، ج 3 ، ص 23
3 . سفینة البحار ، ج 1 ،ص 567
4 . بحارالانوار ، علامه مجلسى ، ج 46 ، ص 202 ، چاپ تهران
5 . وسایل الشیعه ، شیخ حرّ عاملى ، ج 6 ، ص 186 ، بحث خمس .